mardanagom

ساخت وبلاگ

دوستی می گفت :

""جمعه بچه ها برای امتحان نظام مهندسی از خانه خارج شده بودند و حاجخانم تاکید بر این داشت که مقداری گوشت بخریم تا ناهاری بخورند من هم برای اینکهخرید نکرده باشم می گفتم اقلا" قبل از امتحان می گفتی و از این حرفها

خلاصه زورش به من چربید و راهی قصابی محل شدم تا مقداری گوشت چرخکرده بخرم دو نفر خانم با شخصیت جلوتر از من مشغول خرید بودند و از اینکه قصدداشتم یک کیلو گوشت بخرم وقتی اینها را مشاهده کردم شدیدا" دچار استرس شده ودر مقابل سئوال جناب قصاب ساکت مانده و رعایت ادب و نوبت نمودم تا مشتریان محترممتوجه میزان خرید من نباشند

تا اینکه سرکار خانم اولی درخواست نیم کیلو گوشت نمود کمی حالم جا آمدتا زیاد شرمنده نشوم و بعد از او سرکار خانم دیگر هم درخواست مشابهی را اعلام کردهو بعد از خرید از مغازه بیرون رفتند

قصاب که منتظر درخواستم بود از علت تاخیر در سفارشم پرسید و من واقعیترا به او منتقل کرده و پرسیدم این مشتریان همیشه این مقدار گوشت می خرند و اوبلافاصله گفت بازار ما هم گرفتار کسادی شده است و فردی که مثلا" 5 کیلو گوشتمی خرید حالا نیم کیلو و یک کیلو می خرد و گاها" نسیه و ...

من هم یک کیلو و...گرم با تاکید قصاب محترم گوشت خریده و با پرداخت 27هزار تومان ناقابل حالم جا آمد مدتی بود به این مغازه ها سر نزده و از درد مشتریانهم بی خبر بودم حالا کمی حالم جا آمد و مثل مردم عادی خودم را در جرگه مردم احساسو لمس کردم ای داد و بیداد گویا کالاها گرانتر شده است و ...

از دوستم سئوال کردم که خوب نتیجه را چگونه ارزیابی می کنید ؟ او گفت: فقط چنین می توانم بگویم که خدا پدر دولت قیمت گذار را بیامرزد و دستشان دردنکند با اینگونه اقدامات ویژه و مخصوصا" با افزایش قیمت کالاهای اساسی مردم،از ترافیک مغازه ها و اماکن عمومی کاسته اند و سبب شده اند که در اوقات مردم شریف، سوخت خودروهای حامل مردم،رعایت زمان ،پس انداز بیشتر مشتریان ،جلوگیری از افزایشکلسترول خون و ... کار آیی جامعه بالاتر برود و هم مردم از پر خوری ، پز دادن درغذاهایمتنوع و گران قیمت ، فخر فروشی و ... پرهیز نمایند""

چی بگم با دوستی که بیش از 30 سال است آشنا هستم که نمی توانم بخاطریک کیلو گوشت برخورد رسمی داشته باشم از نصایح ایشان بهره ها برده و در عوض به ایشان یادآور شدم سعی کند با اینگونه ورودها به مراکز خرید و دقتهای نابهنگام، بذر نا امیدی و یاس را در بین مشتریان بویژه سرکار خانمها نپاشد و مردم را برای تحمل گرانیهائی که وسیله دشمنان قسم خورده بوجود آمده است دعوت نموده و مشتریان را برای عدم سرپیچی از فروشندگان و فروشندگان را برای تلاش هرچه بیشتر گران فروشی به صبر و شکیبائی دعوت نماید با این روحیه  و خویشتنداری از اوخداحافظی کردم ولی به ایشان قول دادم که من با مشتریان دیگر وارد مغازه قصابی نشوم

درست است که دولتمردان بطور کامل مقصر این اوضاع گرانی نیستند و بر خلاف رسم و قاعده کشورهای وابسته اروپائی هم نیازی به استعفا و عذر خواهی نیست ولی اینکه همه این تقصیرها را مسئولین  عزیز اجرائی کشور به گردن دیگر کشورها می اندازند باید از آنها اقلا" مردم شریف تشکر و قدردانی نمایند که متاسفانه ما در اینگونه موارد قصور می کنیم

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 253 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

انتقاد رییس اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن تهران از وضعیت بازار ارز:

افرادی كه آثار تصمیمات آنها به كشورلطمه می زند،باید محاكمه شوند

   

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 275 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

میگویند:
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانهاش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین  رفت و پس از این که وسائل پذیراییمیزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شرابخوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاعنداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیربیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود وتهیه کند.
-
با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام ازبین خواهد رفت.
-
پس خودت برو و شراب خریداری کن.
-
در این شهر همه مرا میشناسند، چگونهبه محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیلهراحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب
نه می توانم غذا بخورم، نه صحبت کنم ونه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس داردخرقه ای به دوش می اندازد،
شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان می کند وبه سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسینسبت به مولوی کنجکاوی نمی کرد
اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرتکردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شدو شیشه ای شراب خریداری کرد
و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارجشد.
هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بودکه گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند
و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شدتا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود
و مردم همه روزه در آن به او اقتدا میکردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که درجمعیت حضور داشت فریاد زد:
"
ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روزهنگام نماز به او اقتدا می کنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوشمولوی کشید.
چشم مردم به شیشه افتاد.
مرد ادامه داد: "این منافق کهادعای زهد می کند و به او اقتدا می کنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود بهخانه می برد!"
سپس بر صورت جلاالدین آب دهان انداختو طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و بهویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند
یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنهارا با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده
و درنتیجه خود را آماده کردند که بهاو حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریادزد:
"
ای مردم بی حیا! شرم نمی کنید که بهمردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری می زنید،
این شیشه که می بینید حاوی سرکه استزیرا که هرروز با غذای خود تناول می کند."
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکهنیست بلکه شراب است."
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دستهمه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت
و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزیجز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود رابه پای مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید:
برای چه امشب مرا دچار این فاجعهنمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت:
برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،
تو فکر می کردی که احترام یک مشت عوامبرای تو سرمایه ایست ابدی،
در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشهشراب همه ی آن از بین رفت
و آب دهان به صورتت انداختند
و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را بهقتل می رساندند.
این سرمایه ی تو همین بود که امشبدیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
پس به چیزی متکی باش که با مرور زمانو تغییر اوضاع از بین نرود.

)
کتاب ملاصدرا.تالیف هانری کوربن.ترجمهو اقتباس ذبیح الله منصوری) با اندکی دخل و تصرف

 

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 301 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

امروز صبح علی رغم خستگی سفر بموقع بیدار شده و تلویزیون را روشن ومشغول تماشا بودم ،صحنه هائی را ملاحظه کردم که برایم خاطره انگیز بود صحیح است کهجوانان هنوز به آن حد احساسات نرسیده اند که آنچه من و امثالم نقل می کنیم واردشده و برای خودشان خاطراتی اندوخته سازند این را باید روزگار و گذرش برای آدمی بیافریندو بپرورد و ذخیره اش کند


چه دل انگیز است که انسان لحظاتی را در اوج احساساتش بگذراند و اوقاتیرا در آن روزگار باشد و زندگی کند مبرا از همه پستی ها و پلشتیها،دور از همه غمهاو غصه ها، با چشم اندازی مملو از پاکیها و صداقتها ،نه از خباثتها خبری باشد و نهاز منفی بافی ها و انگ زدنها،نه لحظه لحظه قیمت ارز خارجی بالاتر رود و نه گرانیحلقوم دردمندی را بچسبد،نه مسئولی داشته باشد و نه بی مسئولیتی که دردش را بخورد وچاره ای جز صبر که آن هم تحفه الهی است نداشته باشد

آری لحظاتی امروز در خودم غرق شدم و ذوب گشتم و فهمیدم که ذوب شدن درپدیده ای چقدر هنر می خواهد و ریاضت می طلبد گوئی دریائی بیکران است که اصلا"ساحلی ندارد نه از کوههای سر به فلک کشیده خبری بود و نه از نسیم غبار آلود شهرتبریز که اگر گرد و خاک نمک آلود دریاچه ارومیه هم مخلوطش شود معجونی خواهد شد کهماتریالش ،دست مایه بی توجهی طبیعت و مسئولینش می باشد لطافت آب و هوای تبریز که آب و هوای بهشتی قره داغ و کوههای سرسبزشنمی شود که انسان را به سوی پاکیها و عواطف زلال و ... رهنمون شود پر از چند رنگی ،چند دلی و سرگردانی است گرانی یار بی وفای مردم شده و ندانم کاری مقتصدین هم بروسعت دامنه اش افزوده است

از مسیر دور نشوم هرچه هر که می گوید آزاد است من شاید خودم هم خودمرا نفرین خواهم کرد چرا که من وابسته به نسلی بودم که همکلاسی هایم مرا از میانکوره دهات قره دغ آذربایجان منتخب نموده بودند تا برایشان مرثیه محرومیت و نداریبخوانم ولی نه برای گریه و زاری بلکه برای افزایش همت اشخاصی که دهنه و افسار خدمتبه دستشان سپرده شده بود و برای ماها لالائی نمی خواندند و باید یادآورشان می شدیمکه ما هم هستیم در دور تر از کهکشانها در دراز راهی که آن سویش ناپیدا بود و تاریک.

اینک ای همه کهنه اندوخته هایم و ای احساساتم مرا رهنمون باشید تابرای عبور از سیاهی های روزگارم که نتانیاهویش دم از انسان دوستی می زند و حکایتاز ظلم و ستم می کند و حریفش انشا می خواند و شعار من و منیت می دهد  موفق باشم ای آرزوهایم مبادا خاموش و گوشه گیرباشید آرمانم پیروزی بر سیاهی ها و ستمکاریهاست سیاه نمائیهاست ولو اینکه روزیخودم متهم ردیف اولش باشم طبیعت روزگار که از حرکت کرات مادی تولید می شود این است

بجای پرداختن به اصل ماجرا در حاشیه اش دور می زنیم و بجای پرداختن بهحقایق مسایل، مقدمه چینی می کنیم تا گوشها را متوجه دردمان سازیم و درد من دوری ازگذشته های روزگارم است که خیلی بی ملاحظه و بی خبر از کف دستانم خارج شده و فرارکردند و مرا و یارانم را در کنج پیری و تنهائی باز هم تنهایمان گذاشتند

سحر برایم بسیار درد آور بود و آن باز هم گذشت و برایم نشانه ای جز آهو افسوس چیزی باقی نگذاشت او یادآور خاطره بود که هنوز برایم تعریف نشده است شایدیک خوابی بیشتر نبود

می دانم که دوستانم برداشتهای متفاوتی از این نوشته خواهند داشت ولیملتمسانه می خواهم که هرگز پیش داوری غیر عاطفی نکنند چون هنوز 56 ساله نشده اند

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 243 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35


ويژگی­های مدير

ويژگی­ها

فيزيکی

فعّال بودن، باانرژی بودن، سالم بودن، قوی بودن

شخصيت

قدرت سازگاری، اعتماد به نفس، قدرت نفوذ، تلاش برای موفّقيت

عقلانيت

عاقل، قادر به تصميم­گيری به موقع، دارای بصيرت، مبتکر

قابليت

ارتباط گيری قوی، شايستگی­های عاطفی، اهل تاکتيک بودن، ديپلمات بودن


 



 

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 275 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35


زمانی که من پنج سال داشته ام این اتفاق در نزدیکی شهراهر ،مرکز شهرستان قره داغ قدیم(نزدیکی روستای تازه کند- جاده خاکی) رخ داده بود ودر ده ما هم که روستای کنکاش کننده ای بوده و می باشد این خبر پیچیده و هنوز هم مناندک خاطره ای از آن واقعه را به یاد دارم نمی دانم آن زمان چه تصمیمی دولت وقتایران در آن رابطه گرفته است ولی نقل این ماجرا به هر طریق و عنوان برایم خاطرهانگیز است

چنین نقل می کنند کههواپیمای فالکن و یا هواپیمای کوچکی از کشور اتحاد جماهیری شوری در جاده خاکی اهربه مشکین به زمین نشسته و خلبان قصد پناهندگی به کشور امریکا را اعلام می کند و بدینخاطر هم طلب سوخت هواپیما نموده و منتظرش می ماند مردم محل با راهنمائی ژاندارمریوقت مساعدتهای لازم را به خلبان روس کرده و خواسته های او را تامین می کنند و اماخبر این ماجرا که در دیروزنامه وبسایت عصر ایران چاپ شده بود به شرح مختصر زیر است :

خلبان روسی به ایران فرار کرد

در ساعت 12 و سی دقیقه روز یکم مهرماه 2535 شاهنشاهی یک فروندهواپیمای مسافربری کوچک کشور اتحاد جماهیر شوروی نوع AN_2 وارد فضای کشور شاهنشاهی ایران شده ودر منطقه آذربایجان به زمین نشسته است.
خلبان آن به نام ستوان یکم راس میوف والانتین ایوانویچ پس از فرود تقاضای پناهندگیبه کشور آمریکا را کرده است.
مقامات مسؤل مشغول رسیدگی به تقاضای نامبرده می باشند.

 روزنامه اطلاعات سوم مهرماه سال 1340

 

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 319 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

نمایندگان مجلس با فوری بررسی شدن طرح تسریع در روند بازسازی مناطق زلزله‌زده آذربایجان شرقی مخالفت کردند.
 نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) دو فوریت طرح تسریع در روند بازسازی مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی را مورد بحث و بررسی قرار دادند و با 99 رای موافق، 74 رای مخالف و 26 رای ممتنع از 237 نماینده حاضر در جلسه، با دو فوریت این طرح مخالفت کردند.
 
سپس وکلای ملت در رای‌گیری دیگری، با 110 رای موافق، 55 رای مخالف و 27 رای ممتنع از 237 نماینده حاضر در جلسه، یک فوریت طرح مذکور را نیز به تصویب نرساندند که بر این اساس رسیدگی به این طرح به صورت عادی در دستور کار مجلس قرار می‌گیرد.
 
مهدی هاشمی نماینده تهران به عنوان طراح و دومین موافق دوفوریت طرح مذکور، محمدعلی بزرگواری نماینده کهکیلویه و بویراحمد و محمدقسیم عثمانی نماینده بوکان به عنوان مخالفان و همچنین حسینعلی شهریاری به عنوان موافق دوفوریت این طرح در صحن علنی سخنرانی کردند.
mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 260 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

سالهاست که یک موضوع انشاء نقل محافل آموزشی ماست وبیشتر ما دست کم یک
بار درباره این موضوع انشاء نوشته ایم. بعضی ها علم رو بهتر دونستیم و
بعضی ها ثروت رو و بعضی ها هم هر دو را در کنار هم پسندیدیم.. سالها پیش
علی (ع) دروازه شهر علم یعنی پیامبر (ص) به این سوال پاسخ مبسوطی داده که
توجه شما رو به اون جلب می کنم:

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 245 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

مسعود پزشکیان: نامه حمایت از مرتضوی مرموزاست / برخی نمایندگان می گویند فریب خوردیم

امروزعده ای از مجلسی ها شدیدا معتقد بودند که فریب خورده اند و البته عده ای دیگر بهمانند مهدی کوچک زاده امضای خود را تایید کردند

http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/6/29/241170_987.jpgعصر ایران - نامه تشکر تعداد قابل توجهی ازنماینده های مجلس مبنی بر تشکر از رییس جمهوری برای انتصاب سعید مرتضوی به عنوانرییس سازمان تامین اجتمالی در حالی سر و صدای زیادی را به پا کرده است که امروزتنی چند از آنهایی که امضایشان پای نامه بود، اقدام به تکذیب کردند و اذعان داشتندکه از محتوای نامه بی اطلاع بودند.

مسعودپزشکیان نماینده اصلاح طلب مجلس نهم در این رابطه به خبرنگار عصر ایرانگفت: ما که در مجلس هستیم هم واقعا نمی دانیم که چه خبر است و آقایان چه می کنند.امروز عده ای از مجلسی ها شدیدا معتقد بودند که فریب خورده اند و البته عده ایدیگر به مانند مهدی کوچک زاده امضای خود را تایید کردند.

پزشکیانافزود: کوچک زاده از محتوای نامه دفاع کرد. قرار شده است شرح نامه و اسامی تک تکامضا ها اعلام شود تا بعد از آن مشخص شود که چه کسانی با علم بر آنچه که در نامهنوشته شده بود، آن را امضاء کرده اند و چه چهره هایی واقعا فریب خورده اند ونادانسته از انتصاب مرتضوی تقدیر کرده اند.

دیروزسه شنبه رسانه ها از انتشار نامه ای با امضای 164 نماینده مجلس خبر دادند که درتایید و حمایت از ابقای سعید مرتضوی در ریاست سازمان تامین اجتماعی نوشته شده بوداما پس از آن شک و تردیدهایی در باره تعداد امضاء ها مطرح شد.

درهمین ارتباط یک عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نامه 164 نمایندهدر راستای تشکر از رئیس جمهور به خاطر ابقای رئیس سازمان تامین اجتماعی بوده گفت:در صورت اثبات اتهام کارمند سازمان تامین اجتماعی مبنی بر اینکه امضای نمایندگانتحت عنوانی جمع آوری شده و تحت عنوان دیگری منعکس شده، مجلس برخورد قانونی خواهدکرد.

عبدالرضا مصری افزود: امروز (چهارشنبه) تعداد زیادی از نمایندگان در صحن نسبت بهاین نامه اعتراض داشتند.

 

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 291 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 17:35

 

ويژگی­های مدير

 

ويژگی­ها

 

فيزيکی

 

فعّال بودن، باانرژی بودن، سالم بودن، قوی بودن

 

شخصيت

 

قدرت سازگاری، اعتماد به نفس، قدرت نفوذ، تلاش برای موفّقيت

 

عقلانيت

 

عاقل، قادر به تصميم­گيری به موقع، دارای بصيرت، مبتکر

 

قابليت

 

ارتباط گيری قوی، شايستگی­های عاطفی، اهل تاکتيک بودن، ديپلمات بودن


 



 


mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : مدیریتی, نویسنده : علی mardanagom بازدید : 231 تاريخ : جمعه 7 مهر 1391 ساعت: 1:34

عصرایران - درست 4 روز بعد از زلزلهآذربایجان ، برای اولین بار به مسؤولان هشدار دادیم که...(نگارنده هم بعد از وعده مسئولین محترم یاد آور شد که امکان اتمام ساخت منازل مردم شریف زلزله زده مقدور نخواهد شدو نیاز به تامین بموقع کانکس در کوتاه مدت خواهد بود و گفتن این موضوع و اشاره کردن به آن تنها رافع مشکل نیست خلاصه در اجرا سختیهائی وجود دارد که قابل پیش بینی نیست و یا باز سخت است و لذا بجای سبقت گرفتن از همدیگر در تذکر اینگونه موارد بهتر است که مجریان و مردم در فکر حل معضل باشیم که انشاله در همین راستا مسئولین اجرائی بدون دستپاچگی این مهم را مد نظر دارند و مردم شریف و درد شناس کشورمان نیز مساعدتهای لازم را باز هم به عمل خواهند آورد )

mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی mardanagom بازدید : 275 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1391 ساعت: 22:57


mardanagom...
ما را در سایت mardanagom دنبال می کنید

برچسب : مردانقم, نویسنده : علی mardanagom بازدید : 285 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1391 ساعت: 22:04